تابآوری فردی در دوران بحران
- یاسین کاظم زاده
- مقالات برتر

بحرانها (مانند جنگ، بلای طبیعی یا مشکلات اقتصادی) افراد را در مواجهه با بیثباتی، نگرانی و فشارهای شدید قرار میدهند. تابآوری روانی (Resilience) به معنای توانایی سازگاری و رشد در مواجهه با این سختیهاست.
افراد تابآور معمولاً نه در برابر مشکلات سرخم میکنند و نه سرنوشت را مقصر میدانند، بلکه با نگاه واقعبینانه و توانایی مدیریت هیجانات خود، حتی پس از بحران قویتر از پیش برمیخیزند.
در ادامه، ابتدا چند داستان واقعی از دوران جنگ را مرور میکنیم که به نظر بنده انگیزشی هستند و انگیزه مثل سوخت برای موتور عملگرایی است، سپس آمار و نتایج بحران بر تابآوری و بیکاری را مطرح میکنیم، مهارتهای کلیدی تابآوری و دلایل استرس در بحران را بررسی کرده و در نهایت نقش هدفگذاری (حتی یک هدف ضعیف) را بر انگیزه در شرایط بحران با نگاه اقتصاد رفتاری توضیح میدهیم.
داستانهای واقعی از بحران و جنگ
یکی از نمونههای ماندگار از تابآوری در جنگ، روایت داوطلبانی است که در جبهههای جنگ ایران و عراق تا آخرین لحظه به فکر آینده تحصیلی خود بودند. جوانان رزمنده حتی درست چند روز قبل از یک عملیات بزرگ، به مسئولین گفته بودند که حتماً میخواهند در کنکور سراسری شرکت کنند. آنها معتقد بودند ادامه تحصیل برایشان «بوی خدمت و جهاد» میدهد. قطعاً بودن در منطقه جنگی و شنیدن صداهای مهیب و خون و مرگ، ساده نیست و افرادی که در این مکانها بودند، مثل همه ما انسان هستند و باید نکات انگیزشی و مثبت آن افراد را مطالعه نمود.
در یکی از این خاطرات شنیدیم که جمعی از داوطلبان به فرمانده خود قول دادند پیش از آغاز عملیات، با یک مینیبوس خود را به محل آزمون برسانند و برگردند. گروهی از همین رزمندهها نیز در سنگر جنگ در حال پاسخگویی به سوالات کنکور بودند.
این مثال نشان میدهد حتی در شرایط سخت جنگ، امید به آینده و هدفمندی میتواند انگیزهبخش باشد. لذا اگر تحصیل و رشد شخصی برایتان مهم است، هیچ چیزی نباید مانع همیشگی شود؛ در مسیر هدف باید بمانید و ممکن است کمی دیر تر، ولی بالاخره خواهید رسید. نمونه دیگر، سیگموند جوکر (بازمانده هولوکاست) است که پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرد و نانوایی خانوادگی در تگزاس راهاندازی نمود. او و خانوادهاش تا امروز میراث سختیهای خود را با هدیه رایگان نان به نیازمندان پاس میدارند. جوکر و پسرش هر هفته بیش از ۴۰۰ قرص نان و رول شیرینی را در قالب سنت خانواده بین بیخانمانها توزیع میکنند.
این داستان هم نشان میدهد چگونه تجربه شدید یک بحران (هولوکاست) میتواند به انگیزه کمکرسانی اجتماعی و نوآوری (ایجاد کسبوکار) بینجامد. در نظر داشته باشید که مفید بودن برای مردم خیلی موضوع مهمی است؛ افراد کمی هستند که حاضر به فداکاری، کارآفرینی و اشتغالزایی هستند. در جنگ اخیر اوکراین نیز ایدهها و کسبوکارهای خلاقانه ظهور کردهاند. برای مثال، یک مهندس ۳۱ ساله اوکراینی در بهار ۲۰۲۳ در عرض یک ماه دستگاه آشکارساز پهپاد ساخت و با چند شریک شرکت «Kara Dag Technologies» را تأسیس کرد. این شرکت توانست ۵۰۰ هزار دلار سرمایهاولیه جذب کند و از جمله صدها استارتآپی است که به ارتقای توان دفاعی کشورش کمک کردهاند. به گزارش مدرسه اقتصاد کییِف، در سال اول جنگ ۲۰۲۲ هیچ سرمایهگذاری دولتی برای استارتآپهای دفاعی اوکراین صورت نگرفت، اما این رقم در سال بعد به ۵۰ میلیون دلار رسید.
این مثالها گواهاند که در بحران، ابتکار فردی و تشکیل کسبوکارهای نوآورانه (حتی در حوزه دفاع) میتواند به پشتوانه روانی و اقتصادی جامعه تبدیل شود.
آمار و پیامدهای بحران
بحرانها باعث از بین رفتن مشاغل و کاهش درآمد میشوند و بهتبع آن تأثیر منفی روی تابآوری روانی دارند. امروزه تقریباً از هر پنج نفر یک نفر در جهان (حدود ۲۰٪ جمعیت) بیکار است. مطالعات جهانی نشان دادهاند که بیکاری بهطور معناداری با افزایش اختلالات روانی همراه است؛ بهویژه اضطراب و افسردگی در میان بیکاران چند برابر بیشتر است. خیلی از معضلات جامعه نیز به بیکاری افراد ربط داده میشود.
فقدان شغل و بهتبع آن احساس بیهدفی میتواند انگیزه افراد را کاهش دهد و آنها را در برابر استرس آسیبپذیرتر سازد. در ایران نیز اوضاع مشابه است: طبق گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جوانان (۱۵-۲۴ سال) به حدود ۲۶٪ رسیده که حدود دو برابر میانگین کل کشور در تمام بازههای سنی است. این آمار بیانگر آن است که بحران اقتصادی و اشتغال، جوانان را در وضعیت بحرانی قرار میدهد و میتواند سلامت روان و تابآوری آنها را تهدید کند (افزایش بیکاری در کنار نبود هدف مشخص معمولاً فرد را دچار درماندگی میکند).
روانشناسی استرس و بیتکلیفی در بحران
در مواجهه با بحران و جنگ، عوامل متعددی موجب بروز استرس و اضطراب میشوند. بر اساس الگوهای روانشناسی بحران، منابع مهم استرس در این شرایط عبارتاند از:
- تهدید مستقیم جان و تجربه مواجهه با مرگ
- احساس ناتوانی و بیقدرتی در کنترل اوضاع
- از دست دادن عزیزان یا جدایی اجباری از خانواده و خانه
- احساس مسئولیت (مثلاً فکر اینکه باید بیشتر کار میکردم؛ تلاشم کافی نبود؛…)
- مواجهه با تهدیدی که به نظر غیرقابلاجتناب است (هر کجا بروم، هر کاری بکنم،…)
- احساس خصومت یا تهدید عمدی دیگران (مانند دشمنی آشکار علیه خود؛ همسایهای که عقیده افراطی دارد)
این عوامل وقتی با هم جمع شوند، فرد را در حالت بلاتکلیفی قرار میدهند؛ حالتی که در آن نمیداند برای حفظ امنیت و آینده چه کند و اغلب دچار اضطراب، افسردگی و احساس درماندگی میشود. به همین دلیل در دوران بحران لازم است تا مهارتهای روانی (مثلاً پذیرش وضعیت موجود، مدیریت واکنشهای احساسی و جستجوی اطلاعات قابل اعتماد) تقویت شود تا اثر این عوامل تنشزای روانی کاهش یابد.
تابآوری و مهارتهای کلیدی
تابآوری را میتوان به کمک مجموعهای از مهارتهای روانی-اجتماعی آموخت و تقویت کرد. بر اساس مطالعات روانشناسی مثبت (البته بنده روانشناسی واقع نگر را قطعاً بیشتر میپسندم، اما برای شرایط بحران و زمانی که همه جا اخبار و احساس منفی موج میزند، تلفیق واقعیت و مثبت نگری در کنار هم، برای عبور از بحران و حتی مفید بودن برای خودم و خانواده و سایرین کارسازتر است) و نیز تجارب عملی برنامههای آموزشی (مانند آموزشهای رهبری و روانشناسی ارتش آمریکا)، شش مهارت اصلی برای تابآوری شناسایی شدهاند:
- خودآگاهی: شناخت افکار، باورها و ارزشهای درونی که بر رفتارها و تصمیمات فرد تأثیر میگذارند.
- خودتنظیمی (خودکنترلی): مدیریت هیجانات و واکنشهای فوری (مثلاً تنفس عمیق و شناخت نوع هیجانی که با آن درگیر هستیم؛ غم، استرس، شادی،…) تا بتوان در شرایط بحرانی با آرامش بیشتری رفتار کرد.
- خوشبینی واقعبینانه: امید داشتن به بهتر شدن شرایط و جستجوی نقاط مثبت در شرایط منفی، همراه با در نظر داشتن واقعیت. این تلفیق واقعاً مهم و کارساز است.
- چابکی و انطباقپذیری ذهنی: توانایی تغییر سریع نگرش یا راهحل در مواجهه با موانع جدید و جستجوی راهحلهای خلاق برای مشکلات پیشرو. مثلاً اگر کار قبلی را نمیتوان ادامه داد و شما مجبور به انجام کار جدیدی شوید.
- استفاده از نقاط قوت شخصیتی: شناسایی و بهرهگیری از توانمندیهای ذاتی (مثل پشتکار یا همدلی) و تلاش برای رشد آنها. همدلی با دیگران و در حقیقت کمک به سایرین، بزرگترین عامل رشد نقاط قوت شخصیتی است.
- ارتباطات حمایتی: داشتن شبکهای از افراد قابل اعتماد (خانواده، دوستان، گروههای اجتماعی) و توانایی درخواست کمک و همکاری از آنان.
این مهارتها میتوانند با آموزش و تمرین رشد کنند و فرد را در عبور از بحرانها توانمند سازند. لطفاً توجه نمایید که همه میدانند وجود شرایط ایدهآل برای رشد بهتر از بودن در شرایط جنگ است؛ اما لازم است در نظر بگیرید که جنگ در اغلب موارد برای افراد یک جامعه تحمیل میشود. پس واقعیت را پذیرفته و به سراغ راه حلهای قابل استفاده میرویم.
نقش هدفگذاری در بحران
در شرایط بحرانی، تعیین هدف به معنای داشتن نقطه تمرکز ذهنی و انگیزه حرکت است. مطالعات اقتصاد رفتاری نشان میدهند که اهداف ذهنی بهعنوان «نقطه مرجع» عمل میکنند.
یعنی نتایج بالاتر از هدف بهعنوان «سود» و نتایج پایینتر بهعنوان «زیان» ارزیابی میشود، و افراد به طور کلی، از دست دادن را بیشتر از به دست آوردن ارزیابی میکنند (از نگاهی به نظریه چشمانداز کاهنمن و تورسکی؛ این نظریه خیلی جالب توجه است و پیشنهاد میکنم با یک جستجوی ساده آن را نیز مطالعه کنید). بنابراین، داشتن حتی یک هدف ساده یا کوچک هم بهتر از نداشتن هدف است، زیرا وجود هدف باعث میشود حتی پیشرفتهای اندک احساس «پیروزی» و عدم دستیابی احساس «شکست» بههمراه داشته باشد و این امر محرکی برای تلاش مجدد میشود. به عبارت دیگر، یک هدف بد هم بهتر از نداشتن هدف است؛ چرا که بیهدف بودن معمولاً منجر به سرگردانی، اضطراب و فقدان انگیزه میشود. بهعنوان مثال: شاید یک دانشجوی مهاجر در حین جنگ حس کند پروژهای غیرواقعی یا کماهمیت دارد، اما همین هدف کوچک باعث میشود هر روز کاری برای انجام دادن داشته باشد و تمرکزش را حفظ کند. اقتصاددانان رفتاری و روانشناسان نشان میدهند که هدفگذاری (هرچند ساده) باعث افزایش احساس کنترل و امید میشود، در حالی که نداشتن هدف فرد را در حالت بیهدفی و استرسزایی نگه میدارد.
در سالهای اخیر، شواهد همچنین حاکی است که تفکر هدفمند و برنامهریزی دقیق حتی در دورههای بحرانی مانند پاندمی کرونا، منجر به حفظ سلامت روانی بهتر و افزایش خلاقیت در حل مسائل شده است. به همین دلیل توصیه میشود افرادی که در شرایط جنگ یا بحران به سر میبرند، با تعیین اهداف کوتاهمدت و قابلدستیابی (حتی اگر با وضعیت ایدهآل فاصله داشته باشد)، انگیزه خود را حفظ کنند و قدمبهقدم حرکت کنند. البته بعضی از مردم دچار تصور استراحت دادن افراطی به ذهن و جسم خود میشوند؛ یعنی فکر میکنند اگر در دوران بحران کاری انجام ندهند و هدف خاصی را دنبال نکنند راحت تر خواهند بود! نتایج آمار و تحقیقات اجتماعی تعادل استراحت و کار را نشان میدهد. چرا که برخی دیگر نیز دچار تصور کار مداوم برای تبدیل سریع شرایط جنگی میشوند. شما باید بدانید که حتی در طول جنگ هم حق استراحت دارید. و باید از این حق استفاده کنید زیرا در غیر این صورت کار مفید برای مدت طولانی غیرممکن است. احساس گناهی که ممکن است هنگام استراحت احساس کنید، واکنشی غیرمنطقی از سوی افراد دارای اختلال روانی است. این احساس گناه ناشی از انسانیت و همدردی ما با افرادی است که اکنون فرصت استراحت ندارند. همچنین، این احساس گناه به دلیل تمایل ما به تغییر هر چه سریعتر اوضاع ایجاد میشود. ما میخواهیم با به اشتراک گذاشتن منابع خود – چه جسمی و چه روحی – در جنگ پیروز شویم. اما به طور عینی، وضعیت نظامی با این واقعیت که شما عمداً خود را از غذا یا خواب کافی در شرایط نسبتاً امن محدود میکنید، تغییر نخواهد کرد و یک بازه معین زمانی را طی میکند. لذا این تعادل استراحت، کار مفید طولانی، استراحت، کار مفید طولانی را در نظر بگیرید. واژه طولانی نیز میتواند با واژه مؤثر جایگزین شود؛ مثلاً کار مفید مؤثر. یعنی به میزانی که اثر آن مشهود شود و یا از بین نرود. منظور بنده از دیدگاه یک نظریه اقتصادی با عنوان هزینه-اثربخشی است و پیشنهاد میکنم این مطلب را نیز با یک جستجوی ساده بعداً مطالعه کنید.
یک نتیجهگیری اولیه
در مجموع، دوران بحران میتواند به ناامیدی بینجامد، اما مثالهای واقعی و پژوهشهای علمی نشان میدهند که با تابآوری، یادگیری مهارتهای مقابلهای و تعیین اهداف (حتی ساده)، میتوان از این دوران برای رشد فردی نیز بهره برد. داستانهای جنگ جهانی دوم، دفاع مقدس ایران و جنگ فعلی اوکراین- روسیه، گواه آنند که افراد خلاق و پرامید، حتی در بدترین شرایط، کارآفرینی، تحصیل و کمک اجتماعی را ادامه دادهاند. آمارهای جهانی و داخلی نیز نشان میدهد که بحرانها پیامدهایی مانند بیکاری و اختلالات روانی به همراه دارند. اما علم روانشناسی به ما میگوید میتوان با تقویت مهارتهایی چون خودآگاهی، تنظیم هیجان و جستجوی حمایت اجتماعی، اثرات منفی بحران را کاهش داد.
در پایان، توصیه میشود هر فرد در شرایط دشوار، حتی اگر هدفش اندک یا ناقص باشد، آن را دنبال کند؛ زیرا داشتن هدف، حتی ضعیف، بهتر از بیهدفی مطلق است و میتواند فرد را در مسیر «خودسازندگی» و امید به آینده حفظ کند. برای همفکری و بررسی اهداف خودتان نیز میتوانید از وبسایت یاکادمی مشورت بگیرید. آینده از آن ماست.



